خونه مون عیدا پر از مهمونه
میرن مهمونا از اونا فقط آشغالاشون به جا می مونه
کجاست اون کیوی ؟ چی شد نارنگی؟
کجا رفت اون موز ؟ خدا میدونه !
جعبه خالیِ شیرینی هنوز ، گوشه طاقچه پیش گلدونه
عطرش پیچیده تا آشپز خونه ، شیرینیش کجاست ؟ خدا میدونه
میرن مهمونا از اونا فقط ، جعبه ی خالی به جا می مونه
از بس خونه رو به هم می ریزن ، آدم مثل خر تو گل می مونه
یکی نیست بگه خدا وکیلی ، جای پوست پسته توی قندونه ؟؟؟
قند نصفه ی عمو جون هنوز ، خیس و لهیده ته فنجونه
حالا خداییش قندش مهم نیست ، کنار اون قند نصف دندونه !
میرن مهمونا از اونا فقط ، نصفه ی دندون به جا میمونه
پسته ی خندون ، بادوم شیرین ، فندق درباز مال مهمونه
پرسید زیر لب یکی با حسرت ، که از این آجیل ، به غیر تخمه ، واسه ما بعدها چی چی میمونه ؟؟